دانشگاه آزاد اسلامی 

پایان نامه دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و مدیریت بازرگانی

تحت عنوان

تبیین عوامل ایجادکننده تفکر نقاد در دانشکده مرجع

شهریور 1390

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

پیشتازی در عرصه‌های مختلف علم و فناوری هدف همه دانشگاه‌ها و مراکز علمی می‌باشد. از این رو بسیاری از این مراکز به منظور ارتقای سطح آموزشی خود، درصدد بهبود روش‌های آموزش برآمده‌اند. چراکه روش‌های موجود از کارایی لازم برخوردار نبوده و به جای پرورش استعدادهای فکری افراد، بر یادگیری اطلاعات و محتویات آموزشی تاکید می‌کنند.

آن‌گونه که برنامه‌ریزان و طراحان آموزشی عنوان می‌کنند مهارت تفکر نقاد اهمیت به‎سزایی در درک و فهم بیشتر و بهتر مطالب دارد و حرکت به سوی ایجاد این مهارت برای ارتقاء سطح آموزش در بسیاری از علوم روندی شتابان به خود گرفته است. امروزه تفکر نقاد، جزء جدایی‌ناپذیر آموزش به شمار آمده و بهره‎گیری از آن برای باقی ماندن در گردونه رقابت علمی امری لازم به حساب می‎آید. ولی با این وجود، بسیاری از دانشکده‌ها با این مهارت و روش‌های تحقق آن، آشنایی کافی ندارند. از این رو دانشکده‌ای که به دنبال مرجعیت علمی است باید به پرورش این شیوه از تفکر توجه ویژه‌ای نماید.

این پژوهش، به دنبال شناسایی ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد و همچنین عوامل ایجادکننده آن در دانشکده مرجع می‌باشد. در این راستا با بررسی متون مختلف و استفاده از نظرات خبرگان در دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و تحلیل داده‌های به دست آمده از طریق روش تحلیل مضمون، نتایج زیر به دست آمد:

ابعاد تفکر نقاد عبارتند از: تفکر نقاد در مقام آموزش و یادگیری، تفکر نقاد در مقام پالایش اندیشه‌ها، تفکر نقاد در مقام ارزیابی اقدامات و تفکر نقاد در مقام پژوهش و حل مساله.

همچنین عوامل زیر در ایجاد تفکر نقاد در دانشکده مرجع شناسایی گردیدند:

استاد، فرهنگ، برنامه درسی، دانشجو، امکانات آموزشی- پژوهشی و مدیریت دانشکده. که در این میان استاد، بیشترین فراوانی داده‌ها را به خود اختصاص داده و به عنوان مهمترین عامل ایجادکننده تفکر نقاد در دانشکده مرجع مورد بررسی قرار گرفت.

واژگان کلیدی: تفکر، تفکر نقاد، مرجعیت علمی، دانشکده مرجع

فهرست

فصل اول: کلیات.1

1-1) بیان مسئله  و سابقه پژوهش2

1-2) اهمیت و هدف پژوهش4

1-3) سئوالات تحقیق. 5

1-4) فرضیه تحقیق5

1-5) روش تحقیق 6

1-5-1) ابزار گردآوری اطلاعات6

1-5-2) قلمرو تحقیق (زمانی، مکانی و موضوعی) .6

1-6) واژگان کلیدی تحقیق7

1-7) فصل‌بندی تحقیق7

فصل دوم: ادبیات موضوع.8

مقدمه9

2-1) گفتار اول: تفکر 10

2-1-1) ضرورت اندیشیدن از دیدگاه قرآن و روایات..10

2-1-1-1) آیات.12

2-1-1-2) روایات15

2-1-2) اصل تفکر در تربیت اسلامی.16

2-1-3) راه و حقیقت تفکر17

2-1-4) مجارى تفکر از نگاه قرآن.19

2-1-5) انواع تفکر.21

2-1-6) تفکر و خلاقیت.23

2-1-7) تفکر به عنوان یک مهارت24

2-1-7-1) تله هوش.25

2-1-7-2) تمرین.26

2-1-8) آموزش تفکر، ضرورت دنیای متغیر26

2-1-9) ادراک27

2-1-10) اطلاعات و تفکر 28

2-1-11) ویژگی‌های ذهنی متفکر 28

2-1-12) دسته‌بندی متفکران 29

2-1-13) تفکر پرورش یافته 29

2-2)  گفتار دوم: تفکر نقاد 32

2-2-1) مبانی دینی نقد 32

2-2-2) معنا و مفهوم تفکر نقاد (چیستی) 34

2-2-2-1) مفهوم تفکر نقاد. 34

2-2-2-2) تعریف تفکر نقاد. 35

2-2-3) ضرورت و اهمیت تفکر نقاد (چرایی) 38

2-2-4) مقایسه تفکر عادی و تفکر نقاد 40

2-2-5) ویژگی‌های تفکر نقاد 42

2-2-6) ویژگی‌های متفکر نقاد 43

2-2-7) موانع پیش‌روی تفکر نقاد 46

2-2-8) معیارهای اساسی تفکر نقاد 48

2-2-9) عناصر تفکر نقاد 52

2-2-10) آموزش تفکر نقاد 54

2-2-11) فنون تفکر نقاد 57

2-3) گفتار سوم: دانشکده مرجع 60

2-3-1) مفهوم مرجع 60

2-3-2) ویژگی‌های مرجع 60

2-3-3) مرجعیت علمی 61

2-3-3-1) سطوح مرجعیت. 62

2-3-3-2) محور‌های مرجعیت علمی. 63

2-3-4) دانشکده مرجع علمی 65

2-4) گفتار چهارم: تفکر نقاد در نظام آموزش عالی 72

2-4-1) جایگاه تفکر نقاد در نظام آموزش عالی 72

2-4-2) چهارچوبی برای تفکر نقاد در دانشگاه 73

79   فصل سوم: روش تحقیق

مقدمه 80

3-1) جهت‌گیری پژوهش 80

3-2) مبانی فلسفی پژوهش 81

3-3) رویکرد پژوهش 83

3-4) استراتژی‌های پژوهش کیفی 83

3-4-1) تعریف روش تحلیل مضمون 84

3-4-2) شبکه مضامین 85

3-4-3) فرایند گام به گام تحلیل مضمون 86

3-4-3-1) آشنا شدن با داده‌ها. 87

3-4-3-2) ایجاد کدهای اولیه و کدگذاری. 87

3-4-3-3) جستجو و شناسایی مضامین. 89

3-4-3-4) ترسیم شبکه مضامین. 90

3-4-3-5) تحلیل شبکه مضامین. 91

3-4-3-6) تدوین گزارش. 92

3-5) اهداف پژوهش. 93

3-6) افق زمانی پژوهش 94

3-7) شیوه گردآوری داده‌ها 94

3-8) روش انجام کار. 96

97.   فصل چهارم:تحلیل داده‌ها

مقدمه 98

4-1) داده‌های استخراجی از متون و مصاحبه‌ها برای شناسایی ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد 99

4-1-1) بررسی متون 99

4-1-2) داده‌های به‌دست آمده از طریق مصاحبه‌ 109

4-1-3) استخراج مضامین بالقوه 113

4-1-4) پالایش و طبقه‌بندی مضامین 115

4-2) داده‌های استخراجی از متون و مصاحبه‌ها برای شناسایی عوامل موثر بر ایجاد تفکر نقاد در دانشکده مرجع 119

4-2-1) داده‌های به دست آمده از متون 119

4-2-2) داده‌های به دست آمده از مصاحبه 126

4-2-3) استخراج مضامین بالقوه 134

4-2-4) پالایش و طبقه‌بندی مضامین 136

4-3) ترسیم شبکه مضامین 142

4-3-1) شبکه مضامین در ارتباط با ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد 142

4-3-2) شبکه مضامین مرتبط با عوامل ایجاد کننده تفکر نقاد در دانشکده مرجع   143

144.   فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات

مقدمه .145

5-1) توصیف مضامین 145

5-1-1)  ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد 145

5-1-1-1) تفکر نقاد در مقام آموزش و یادگیری. 145

5-1-1-1-1) سوال‌محوری. .146

5-1-1-1-2) علاقه و انگیزه 146

5-1-1-1-3) مهارت‌های تفکر نقاد 146

5-1-1-2) تفکر نقاد در مقام پالایش اندیشه‌ها. 147

5-1-1-2-1) فهم و ارزیابی ادله 147

5-1-1-2-2) ابهام‌زدایی 147

5-1-1-2-3) شناخت پیش‌فرض‌ها و اصول حاکم بر فکر نویسنده 148

5-1-1-3) تفکر نقاد در مقام ارزیابی اقدامات. 149

5-1-1-3-1) بررسی رابطه میان مصوبه و اجرا 149

5-1-1-3-2) بررسی آمار و ارقام 149

5-1-1-4) تفکر نقاد در مقام پژوهش و حل مساله. 149

5-1-1-4-1) مساله‌محوری 150

5-1-1-4-2) روش‌مندی در انجام پژوهش 150

5-1-1-4-3) خلاقیت و نوآوری 150

5-1-2) عوامل ایجادکننده تفکر نقاد در دانشکده مرجع 151

5-1-2-1) استاد. 151

5-1-2-1-1) برخورداری از تفکر نقاد 151

5-1-2-1-2) فرایند تدریس 151

5-1-2-1-3) عینیت‌گرایی 152

5-1-2-2) فرهنگ. 152

5-1-2-2-1) فرهنگ علمی 153

5-1-2-2-2) اخلاق نقد 153

5-1-2-3) برنامه درسی. 153

5-1-2-3-1) توجه به تفکر نقاد و پژوهش‌محوری 154

5-1-2-3-2) استفاده از واحدهای کاربردی 154

5-1-2-3-3) تعدد و به‌روز بودن منابع درسی 154

5-1-2-4) منابع مالی و امکانات آموزشی-پژوهشی. 155

5-1-2-5) مدیریت. 155

5-1-2-6) دانشجو. 155

5-1-2-6-1) داشتن علاقه و انگیزه 156

5-1-2-6-2) کسب مهارت‌های تفکر نقاد 156

5-1-2-6-3) پرسش‌گری 156

5-2) تلخیص مضامین. 157

5-3) نتیجه‌گیری. 159

5-4) پیشنهادات. 160

5-4-1) پیشنهادات پژوهشی 160

5-4-2) پیشنهادات اجرایی 161

منابع 162

1-1)    بیان مسئله  و سابقه پژوهش:

 آن‌گونه که امروزه برنامه‌ریزان و طراحان آموزشی عنوان می‌کنند مهارت تفکر نقاد[1] اهمیت به‎سزایی در درک و فهم بیشتر و بهتر مطالب دارد و حرکت به سوی ایجاد این مهارت برای ارتقاء سطح آموزش در بسیاری از علوم روندی شتابان به خود گرفته است. بهره‎گیری از این مهارت در آموزش نه تنها امری مطلوب است بلکه برای باقی ماندن در گردونه رقابت و پیشرفت و ارتقاء سطح آموزش امری لازم به حساب می‎آید. از سوی دیگر توجه روزافزون به این مهارت در برنامه‎‎‌های درسی و تلاش برای ایجاد و ارتقاء این مهارت در دانشجویان سبب شده است تا نیاز به بازنگری در شیوه‎های تدریس و لزوم آشناکردنِ اساتید با روش‌های ایجاد این مهارت، به خصوص در کشورهای در حال توسعه‎ای چون ایران امری اجتناب ناپذیر باشد. زیرا شرط اساسی برایِ تحقق بهترین و بالاترین حد یادگیری، استفاده از ابزارها و روش‌هایی است که بتواند دانشجو را درگیر بحث نماید. (پیغامی و آقابابایی، 1383)

همچنین ثمره واقعی تعلیم و تربیت فرآیندی فکری است که از مطالعه یک رشته به وجود می‌آید و نه از طریق اطلاعات جمع‌آوری شده. ولی با وجود این بسیاری از محافل آموزشی به جای این‌که برای پرورش استعدادهای فکری افراد اهمیت قائل شوند، بر یادگیری اطلاعات و محتویات آموزشی تاکید می‌کنند. این کار معمولاً باعث ترویج سبک انفعالی تعلیم و تربیت می‌شود که در آن تفکر نقاد یا فقط به طور ضمنی آموزش داده شده و یا هرگز آموزش داده نمی‌شود. (مایرز،ابیلی،8،1380)

آن‌چه از ظواهر امر معلوم است به نظر می‎رسد در کشور ما به مهارت تفکر نقاد (CT) اهمیت چندانی داده نشده و بسیاری از دانشکده‌ها با این مهارت و روش‌های تحقق آن، آشنایی کافی ندارند. دلیل این ادعا را آن‌جا می‌توان یافت که در کلاس‌های درس صرفاً به استفاده از روش سخنرانی و تخته سیاه بسنده شده و سایر روش‌های آموزش مورد بی‎مهری قرار گرفته است. (پیغامی و آقابابایی، 1383)

در این میان دانشکده‌ای که به دنبال مرجعیت علمی در دنیا است باید توجه زیادی به ارتقاء سطح آموزش و پژوهش خود داشته و به مقوله تفکر نقاد و ایجاد آن اهمیت قائل شود. اساتید و دانشجویان در چنین دانشکده‌ای نیازمند تفکر عمیق‌‌ در مورد مسائل علمی می‌باشند. شکل‌گیری تفکر نقاد سبب می‌شود تـا اسـاتید و دانشجویان

به راحتی از کنار نظریات و مسائل علمی عبور نکرده و آن‌ها را مورد نقد و بررسی قرار دهند.

از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد را شناسایی نموده و عوامل موثر در ایجاد آن‌ها را در دانشکده مرجع مورد مطالعه قرار دهد.

[1] – Critical thinking  (CT)

1-1)    اهمیت و هدف پژوهش:

تفکر نقاد مهارتی است که باید آموخته شود و به معنای تفکر صحیح برای ارزیابی مسائل است. تفکر نقاد در واقع روشی است که با بررسی اطلاعات داده شده، به قضاوت در خصوص درست یا غلط بودن آن‌ها می‌پردازد. این نوع تفکر به طور جامع شامل خلاقیت، حل مساله، شهود و بصیرت است. (Garrison, Anderson & Walter,2001)

یکی از مهمترین ویژگی‌های عصر مدرن گسترش تفکر نقاد است. دوران تجددگرایی، عصر انتقاد نیز خوانده می‌شود؛ زیرا در این دوره،‌ نقد با آفرینندگی چنان در آمیخت که مستقیماً به خلاقیت بدل شد. بدین‌سان هدف روشنفکری، تغییر دادن شیوه‌ی اندیشیدن بوده است؛ یعنی جایگزین کردن اندیشه‌ی تحلیلی انتقادی به جای اندیشه‌ی اسطوره‌ای. (امین خندقی،1386)

یکی از ضرورت‌های پرداختن به تفکر نقاد این است که در نظام آموزش عالی کشور ما، رشته‌های علوم انسانی به صورت تقلیدی بوده و نیازمند بازنگری اساسی می‌باشند. مباحث طرح شده در این رشته‌ها نمایانگر نگاه و تفکر غربی به انسان و مسائل مرتبط با اوست. علاوه بر این دانشمندان غربی با این نگاه سعی در حل مشکلات جامعه خویش داشته‌اند. از این رو نمی‌توان مهر تایید بر همه این مباحث زده و کورکورانه به تدریس و یادگیری آن‌ها در دانشگاه‌ها پرداخت. در واقع باید با نگاهی تیزبینانه و با تفکری نقاد به سراغ این علوم رفت. و در این صورت است که می‌توان نکات مثبت آن‌ها را استخراج نموده و به‌کار گرفت. و نیز مطالب مغایر با تعالیم اسلامی و فرهنگ جامعه خویش را شناسایی و اصلاح نمود.

شناسایی ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد می‌تواند به شناخت بیشتر این تفکر انجامیده و موجبات ایجاد آن را در مراکز علمی فراهم آورد.

بر این اساس اهداف پژوهش عبارتند از:

  • شناسایی ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد
  • شناسایی عوامل موثر در شکل‌گیری تفکر نقاد در دانشکده مرجع
  • تبیین نقش عوامل موثر در دانشکده مرجع بر شکل‌گیری ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد

1-2)    سئوالات تحقیق:

  • ابعاد و مولفه‌های تفکر نقاد کدامند؟
  • چه عواملی در ایجاد تفکر نقاد در دانشکده مرجع موثرند؟ و چه نقشی را ایفا می‌نمایند؟
  • تفکر نقاد در تحقق مرجعیت علمی دانشکده چه نقشی را ایفا می‌نماید؟

1-3)    فرضیه تحقیق:

از آن‌جایی که تحقیق از نوع اکتشافی می‌باشد فاقد فرضیه است.

  • روش تحقیق: تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده‌ها، کیفی می‌باشد. شمای کلی روش تحقیق در جدول زیر قابل مشاهده است:

1-5-1) ابزار گردآوری اطلاعات:

در این تحقیق از دو ابزار عمده برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است که عبارتند از: بررسی‌ منابع کتابخانه‌ای و مصاحبه

1-5-2) قلمرو تحقیق (زمانی، مکانی و موضوعی) :

قلمرو زمانی تحقیق، سال‌های 1389 و 1390 بوده و قلمرو مکانی، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام می‌باشد.

قلمرو موضوعی تحقیق نیز شامل موضوعات تفکر، تفکر نقاد، مرجعیت علمی و عوامل ایجاد‌کننده‌ی تفکر نقاد در دانشکده مرجع می‌باشد.

1-5)    واژگان کلیدی تحقیق:

تفکر: تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می‌گردد که انسان با مسئله‌ای مواجه‌ است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می‌گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می‌نامند.

تفکر نقاد: تفکر نقدی، دانش و مهارتی است که به ما کمک می‌کند در باب درستی یا نادرستی آنچه می‌شنویم یا می‌خوانیم به شناخت روشنی برسیم و تصمیم بگیریم آیا آن را بپذیریم یا نپذیریم یا در حال تعلیق قرار دهیم. به عبارت دیگر تفکر نقاد، فن نقد اندیشه‌هاست.

دانشکده مرجع: دانشکده‌ای است که در حوزه تخصصی خود پیش‌گام بوده و محل رجوع می‌باشد. چنین دانشکده‌ای با دستیابی به مرزهای دانش، توانایی تولید علم را داراست.

1-6)    فصل‌بندی تحقیق

فصل اول: کلیات تحقیق؛ شامل بیان مساله، ضرورت انجام تحقیق، بیان سوالات، فرضیات و اهداف پژوهش

فصل دوم: ادبیات تحقیق؛ شامل موضوعاتی در خصوص تفکر و انواع آن، تفکر نقاد، موضوع مرجعیت علمی و دانشکده مرجع

فصل سوم: روش تحقیق؛ روش مورد استفاده در این تحقیق روش کیفی بوده و ابزار آن، استفاده از منابع کتابخانه‌ای، بررسی اسناد و مدارک و مشاهده می‌باشد.

فصل چهارم: تحلیل داده‌ها؛ در این فصل، داده‌های جمع‌آوری شده، تحلیل و بررسی می‌شوند.

فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات؛ در این فصل از مباحث ارائه شده نتیجه‌گیری به عمل آمده و همچنین پیشنهادات اجرایی و علمی ارائه می‌شوند.

مقدمه

در گذشته ‌به ‌ندرت ‌تصور می‌شد که‌ ممکـن ‌است‌ ‌بتوان ‌افـراد را متفکر و خلاق بارآورد. اعتقاد همگانـی دربـاره ماهیت تفکر این بود که تفکر امری ذاتی و موروثی است و به ‌هیچ ‌وجه ‌امکان ‌کنترل و دخـل و تصرف درآن وجود ندارد‌؛ اما نتایج تحقیقات نشان‌ داد که تفکر، حل مشکل و خلاقیت پدیده‌های متـافیـزیکی نیستند، بلکه تفکر یک واقعیت و پدیـده‌ای طبیعی است که تمام قـوانیـن و نظام‌ها و اصول‌ حاکم ‌بر ‌رفتار انسان ‌در آن نیز صادق است. تفکر، رفتـاری یادگرفتنی است و بنابراین می‌توان افراد را با فراهم کردن شرایط قابل کنترل، متفکر و خلاق بارآورد.

تفکر نقاد و خلاق برپایه اطلاعات به کشف قوانین علمی و ارائه نظریات جدید پرداخته و به روند تولید علم شـدت می‌بخشد.

امروزه کارشنـاسان و پژوهشگران اتفـاق نظردارند که تفکر نقاد باید به عنوان بخش لاینفک آموزش در هر مقطعی در نظر گرفته شود. (ندافی،1385)

دانشگاه و به تبع آن دانشکده‌ها به منظور دستیابی به تولید علم و مرجعیت علمی، نیازمند ایجاد و نهادینه نمودن تفکر نقاد در میان اساتید و دانشجویان خود بوده و شناخت عوامل ایجادکننده تفکر نقاد و بررسی آن‌ها در دانشکده، لازمه دستیابی به مرجعیت علمی است.

ما در این فصل به منظور آشنایی بیشتر با موضوع تحقیق به بررسی مبانی نظری پژوهش می‌پردازیم تا تصویر دقیق‌تری از موضوع پژوهش ارائه گردد. بنابراین از طریق مراجعه به منابع کتابخانه‌ای و بررسی اسناد و مدارک به این مهم دست خواهیم یافت.

 2-1) گفتار اول: تفکر

این گفتار را با این سوال آغاز می‌نماییم که تفکر چیست و چه جایگاهی در ادبیات اسلامی دارد؟

تفکر برانگیختن عقل است براى آن که دانسته‏ها را به یکدیگر ارتباط دهد، و از طریق آن‌ها به حقایقى بزرگ دست یابد، و با وجود آن که در تمام زندگى نشانه‏هایى است که اشاره به این حقایق دارد، هر کس که عقلش انگیخته نشود و به کار برنخیزد، از آن‌ها فایده‏اى نصیب او نمى‏شود. (مدرسی،1377،76)

فرایند تجزیه و ترکیب و دخل و تصرف بر روی معلومات قبلی و اطلاعات وارده به ذهن را تفکر می‌نامیم. (خندان،1382، 24)

تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می‌گردد که انسان با مسئله‌ای مواجه‌ است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می‌گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می‌نامند.[1]

تفکر سرچشمه اصلی تمامی نیروهای انسانی است. هر قدر که در تفکر متبحر شده باشیم باز هم باید به دنبال بهبود آن باشیم. معمولاً کسانی که خیلی تفکر خود را قبول دارند متفکران ضعیفی هستند که فکر می‌کنند تنها هدف تفکر، اثبات این نکته به دیگران است که حق با آن‌هاست. اغتشاش، مشکل اصلی تفکر است. یعنی ما سعی می‌کنیم چند کار را در آن واحد انجام دهیم. احساسات، اطلاعات، منطق، امید و خلاقیت همگی درهم می‌آمیزند. این کار مثل بلند کردن چند هندوانه با یک دست است. (دوبونو، ایزدی‌فر،1378،14)

2-1-1) ضرورت اندیشیدن از دیدگاه قرآن و روایات

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است. تفکر در مخلوقات خدا برای پی‌بردن به رازها و اسرار آفرینش، تفکر در احوال و اعمال خویش برای انجام صحیح وظایف، تفکر در تاریخ و زندگی‌ مردمان گذشته ‏به منظور شناخت و پی‌بردن به سنن و قوانینی که‏ خداوند برای زندگانی جماعات بشری قرار داده است. تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد کار آسانی است، اما اثر و نتیجه‏ای بر آن مترتب نیست، ولی اگر علمی و مبتنی بر مطالعات دقیق، آزمایش‌ها و حسابگری‌ها باشد کاری مشکل ولی در عوض بسیار مفید است و سرمایه بزرگ و ذخیره هنگفتی برای روح بشر به شمار می‏رود. دین اسلام رکن اساسی و پایه اصلی خود را توحید قرار داده است. توحید بالاترین و عظیم‌ترین اندیشه‏ای است که به دماغ بشر رسیده است. و از طرفی در اصول این دین و بالاخص در اصل اصول‏ آن یعنی توحید، تقلید محکوم شده و تحقیق لازم شمرده شده است. ناچار باید این‏ دین، تفکر و تدبر و تحقیق و جستجو را فرض شمرده و قسمت مهمی از آیات‏ خود را به این موضوع اختصاص دهد. قرآن کریم موضوع تفکر را مطلق و مبهم نگذاشته و موضوعاتی را به طور کلی مشخص نموده است. مثلاً در آیه 164 از سوره بقره‏ موضوعاتی برای مطالعه معین می‏کند و مردم را به تحقیق در مورد آن‌ها دعوت می‌نماید. ” «إن فی خلق السموات و اعرض و اختلاف اللیل و النهار»” . در اطراف آسمان‌ها و زمین و گردش شب و روز مطالعه کنید، نظام کواکب و ستارگان‏ را به دست بیاورید، زمین، طبقات و آثار آن را شناخته و عاملی را که سبب‏ می‌شود در هر 24 ساعت وضع زمین نسبت به خورشید تغییر نموده و شب‏ و روز پدید آیند بررسی نمایید. علم‏ ستاره شناسی و هیأت به وجود آورید و به علم زمین شناسی آگاه شوید. «و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس » این کشتی‌ها که بر روی آب دریا حرکت می‏کنند و بشر از این راه منفعت‌هایی می‏برد، مسافت‌هایی‏ طی می‏کند، بر علم و معرفت خود می‏افزاید، استفاده تجارت می‏برد، از این استعدادی که به او دادیم استفاده می‏کند، دریا و کشتی و غرق نشدن کشتی و منافعی که بشر از راه‏ کشتیرانی می‌برد همه روی اندازه و حساب و قانون و نظمی است که انسان‏ فقط از نزدیک و از روی مطالعه و تحقیق می‏تواند به آن‌ها آشنا شود. ” «و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحیی به اعرض بعد موتها». ” در آب بارانی که سبب زنده شدن زمین مرده می‌شود، هزارها راز و رمز نهفته است که فقط افراد متفکر و محقق و اهل مطالعه از آن مطلع می‏شوند. آن‌ها، جو و کائنات جوی، خواص باران و گیاهان را می‏شناسند. ” «و تصریف الریاح‏ و السحاب المسخر بین السماء و اعرض »” در وزش بادها و گردش ابرها‏  میان آسمان و زمین آیات و نشانه‏هایی از حکمت و صنع باری تعالی نهفته است، ولی تنها کسانی که تعقل،  تدبر و تحقیق‏ می‌کنند قادر به درک آن‌ها هستند.

از نظر علمای مختلف، مطالعه سطحی که مقرون به تحقیق و دقت نباشد، کافی نبوده و اطلاعات مفیدی در اختیار انسان قرار نمی‌دهد. اساساً تفکر، تجزیه و تحلیل معلوماتی است که‏ انسان در ذهن خود اندوخته است. تفکر، سیر در فراورده‏هایی است که برای‏ ذهن فراهم شده‌اند. پس باید معلوماتی باشد تا انسان قادر به تفکر شود. آن کس که یک بوته گل را کاملاً می‏شناسد، از وضع ریشه و ساق و برگ گل‏ و از کیفیت تغذی و تنفس و رشد و نمو و تولید مثل آن مطلع است، می‏تواند در آن بیندیشد و به قدرت و علم و حکمت و تدبیر و تقدیری که در آن گل به کار رفته پی ببرد، امّا کسی که از گل تنها حجم و شکلش را می‏بیند، از راز درون آن آگاه نبوده و قادر به تفکر در این گل از لحاظ ارتباطش‏ با تقدیر و تدبیری که بر جهان حکمفرماست، نمی‌باشد. مایه تفکر، علم است. می‏گویند امر به شی‏ء، امر به مقدمه آن هست. چون تفکر بدون علم و معلومات میسر نیست پس امر به تفکر، امر به‏ سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح درباره مخلوقات هم هست. منظور این است که قرآن کریم نه تنها مردم را به تفکر تشویق کرده، بلکه‏ موضوعات تفکر را در این آیه و آیات زیاد دیگر معین کرده است. (مطهری،1370، 312-315)

قرآن مجید از عقل جز در مقام تعظیم و توجه بر لزوم عمل بر طبق عقل و مراجعه به آن یاد نمی‌کند. (عقاد،1379،9) اشارات مکرر قرآن به عقل فقط به یک معنی از معانی عقل که روانشناسان و متخصصان علوم جدید آن را بیان می‌کنند، نیست، بلکه تمامی وظایف عقلانی انسان را با عملکردها و ویژگی‌های مختلفی که دارد، شامل می‌شود. (عقاد،1379،10)

قرآن کریم که کتاب تربیت انسان است، مردمان را به تفکر می‌خواند و از پیروی کورکورانه و بدون تفکر پرهیز می‌دهد و درستی و سلامت و قوام زندگی را نتیجه تفکر صحیح معرفی می‌کند. (دلشاد،1382،202)

در اینجا به بررسی بخشی از آیات و روایات مربوطه می‌پردازیم:

2-1-1-1) آیات:

  • “فبشّر عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب”[2] : همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آن‌ها پیروى مى‏کنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

امام صادق علیه‌السلام “اولوالالباب” را اهل تفکر معرفی کرده و فرموده‌اند: “انّ اُولِی الالباب الّذین عملوا بالفکره.” همانا اولوالالباب آنانند که تفکر می‌کنند. (خزاز قمی،1401 ق،257)

قرآن کریم کتاب تفکر است و مردمان را بر این اساس به سوی حق سیر می‌دهد. (دلشاد،1382،203)

  • “کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ”[3] : این قرآن کتابی است فرخنده و با برکت که آن را به سوی تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشید، و تا خردمندان پند گیرند.
  • “تِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها لِلناس وَ ما یَعقِلُها الاّ العالِمون[4]” : ما این مثل‌ها را برای مردمان می‌زنیم و تنها عالمان با خرد خویش می‌توانند آن‌ها را بفهمند.

این جمله به مثل‌ها‌یى که در قرآن زده شده اشاره مى‏کند، و مى‏فرماید که هر چند آن‌ها را همه مردم مى‏شنوند، و لیکن حقیقت معانى آن و لب مقاصدش را تنها اهل دانش درک مى‏کنند، آن کسانى که حقایق امور را مى‏فهمند، و بر ظواهر هر چیزى جمود نمى‏کنند.

دلیل بر این معنا جمله” ما یَعْقِلُها” است، براى اینکه ممکن بود بفرماید:” و لا یؤمن بها”، و یا تعبیرى نظیر آن بیاورد، پس اینکه فرمود: ” ما یَعْقِلُها” دلیل بر آن است که منظور درک حقیقت و مغز آن مثل‌ها است، و گر نه بسیارى از غیر دانایان هستند که به ظواهر آن مثل‌ها ایمان دارند.

پس درک مثل‌هایى که در کلام خدا زده شده نسبت به فهم و شعور مردم مختلف است، بعضى از شنوندگان هستند که به جز شنیدن الفاظ آن و تصور معانى ساده‏اش هیچ بهره‏اى از آن نمى‏برند، چون در آن تعمق نمى‏کنند، بعضى دیگر هستند که علاوه بر آن‌چه که دسته اول مى‏شنوند و مى‏فهمند، در مقاصد آن تعمق هم مى‏کنند، و حقایق باریک و دقیقش را درک مى‏نمایند. (علامه طباطبایی،1374، 196)

  • “و قالوا لو کنا نسمع و او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر[5]“

از قول اهل دوزخ می‌فرماید: آنان گفتند: اگر ما می‌شنیدیم و یا تعقل می‌کردیم، هر آینه از اهل آتش برافروخته، نبودیم.

  • “الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[6]“

آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: ای پروردگار ما، این جهان را به بیهوده نیافریده‌ای، تو منزهی، ما را از عذاب آتش بازدار

از آیه فوق متوجه می‌‌شویم که اهل فکر، باید اهل ذکر باشند. «لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ»، «وَ یَتَفَکَّرُونَ» و ایمان بر اساس فکر و اندیشه ارزشمند است. ذکر و فکر، همراه یکدیگر ارزش است. متأسفانه کسانى ذکر مى‏گویند، ولى اهل فکر نیستند و کسانى اهل فکر هستند، ولى اهل ذکر نیستند. آنچه سبب رشد و قرب است، ذکر و فکر دائمى است نه موسمى. «یَذْکُرُونَ» و «یَتَفَکَّرُونَ» فعل مضارع‏اند که نشان استمرار است. اوّل تعقّل و اندیشه، سپس ایمان و عرفان، آن گاه دعا و مناجات. «یَتَفَکَّرُونَ»، «رَبَّنا»، «فَقِنا» (قرائتی، 1383،ج2، 223- 224)

در این آیه نخست اشاره به ذکر و سپس اشاره به فکر شده است یعنى تنها یادآورى خدا کافى نیست، آن گاه این یادآورى ثمرات ارزنده‏اى خواهد داشت که آمیخته با تفکر باشد همانطور که تفکر در خلقت آسمان و زمین اگر آمیخته، با یاد خدا نباشد، نیز به‌جایى نمی‌رسد. چه بسیارند دانشمندانى که در مطالعات فلکى خود و تفکر مربوط به خلقت کرات آسمانى، این نظام شگفت‏انگیز را مى‏بینند اما چون بیاد خدا نیستند، و عینک توحید بر چشم ندارند و از زاویه شناسایى مبدء هستى به آن‌ها نگاه نمى‏کنند، از آن نتیجه لازم تربیتى و انسانى را نمى‏گیرند. همانند کسى که غذایى مى‏خورد که تنها جسم او را قوى مى‏کند، و در تقویت اندیشه و فکر و روح او اثرى ندارد. (مکارم شیرازی، 1374،ج‏3، 215-216)

تعداد صفحه :195

پایان نامه ها



موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1399-01-16] [ 10:21:00 ب.ظ ]