پایان نامه تعیین میزان رابطه مدیریت تعارض و سطوح عزت نفس با میزان نشاط در دبیران ورزش شهرستان ساری | ... | |
دانشگاه آزاد اسلامیبرای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود (در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است) (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است) . مقدمه نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمده ای که بر شکلگیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از مهمترین نکاتی که در این زمینه مطرح است، چگونگی حصول نشاط، تقویت آن و عوامل تأثیر گذار بر دستیابی به این نیاز حیاتی است. شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی، فعالیتهای اوقات فراغت و از جمله عواملی هستند که پژوهشها نشان میدهد بر این پدیده تأثیر بسزائی دارند. از عهد باستان به احساسات مثبت انسان از جمله نشاط توجه شده است (1). به عقیده ارسطو، دست کم سه نوع نشاط[1] وجود دارد؛ در پایین ترین سطح، عقیده مردم عادی است که نشاط را معادل موفقیت و کامیابی می داند و در سطح بالاتر از آن، نشاط مورد نظر ارسطو یا نشاط ناشی از معنویت قرار می گیرد (2). این در حالی است که روانشناسان در سالهای آخر قرن بیستم، توجه به احساسات مثبت را آغاز کرده اند. وینهوون[2] (1988) در یک بررسی به این نتیجه رسید که تا سال 1960 کل پژوهشهای مربوط به نشاط و مقوله های وابسته به آن از جمله رضایت، لذت و احساسات مثبت 62 مورد بوده است (3). عزت نفس[3] نیز یکی از عواملی است که بر میزان نشاط افراد تأثیر زیادی دارد. ویلسون[4] ( 1967) گزارش کرده است که عزت نفس یکی از مهمترین پیش بینی کننده های شادی است (4). اهمیت عزت نفس در ایجاد نشاط به حدی است که برخی از صاحب نظران و پژوهشگران روانشناسی شادی، از جمله آرجیل[5] (2001) آن را جزء جدایی ناپذیر نشاط می دانند (5)و(6). شباهت زیاد پرسش نامههای سنجش شادی و پرسشنامه های سنجش عزت نفس گواهی بر این ادعاست. داینر[6] ( 1984) با استناد به 11 پژوهش، به وجود همبستگی بین نشاط و عزت نفس اشاره می کند(7). تحقیقات از جمله بنتال[7] (1992) نشان می دهد که دانش آموزانی که دارای عزت نفس پایین هستند، از حضور در جمع خودداری می کنند و این امر سبب گوشه گیر شدن آنها و در نتیجه ایجاد افسردگی در آنها می گردد(8). افسردگی نیز موجب کاهش میزان نشاط فرد می شود. به اعتقاد برخی از کارشناسان روانشناسی، هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان نشاط، عزت نفس افراد کاهش می یابد. به عبارت دیگر، بین نشاط و عزت نفس ارتباط علی متقابل[8] وجود دارد، اما آرجیل و لو ( 1990) ضمن مخالفت با این نظر، معتقدند که عزت نفس نشاط را افزایش می دهد، اما فقدان آن موجب کاهش عزت نفس نمی شود (9) . در یک تعریف جامع می توان گفت تعارض فراگردی است که در آن یک طرف (فرد یا گروه) در می یابد که منافع وی با مخالفت یا واکنش منفی طرف دیگر مواجه گردیده است(10) . مدیریت تعارض به معنی به کارگیری صحیح تکنیک های حل تعارض در زمان مواجه با تعارض می باشد (11). تعارض به علت ماهیتی که دارد اغلب زیان بار و نا کارآمد تلقی می شود ، اما گاه همین پدیده باعث نمایان شدن مسائل و حل آنها ، بهبود تصمیم گیری ، بهبود عملکرد ، ایجاد خلاقیت و روی هم رفته سبب بروز تغییر و تحول می شود(12). با توجه به این تعریف اثر تعارض بر عواملی مانند نشاط غیر قابل انکار می باشد، بدیهی است با شناخت اثرات تعارض بر نشاط می توان از اثرات سوء این پدیده اجتماعی جلوگیری کرد. به نظر محقق و با توجه به سطرهای بالا مواردی که در ادامه با آن آشنا می شوید و همچنین نتایج و تفاسیر حاصل از تحقیق می تواند ما را در درک این موارد یاری نماید.
1-2. تعریف مسئله آموزش و پرورش اصلی ترین ارگان تعلیم و تربیت کشور است. معلمان به عنوان اصلی ترین نیروی انسانی تاثیر گذار بر دانش آموزان در تربیت محسوب می شوند نشاط یک مفهوم جدید روانشناسی است. نشاط یک هیجان مثبت است که حاوی سه عنصر اساسی لذت، خرسندی و رضایت از زندگی است. آدم با نشاط کسی است که اولا تقریبا از تمام فعالیتهای خود لذت ببرد، ثانیا در اکثر اوقات راضی و خرسند به نظر می رسد و ثالثا از فرایند زندگی خویش راضی است (13). شادی، بودن در حالت خوشحالی و سرور با دیگر هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان افسردگی و دیگر عواطف منفی است. شادی جنبه ای از عواطف انسانی است که دارای جنبه ها و تجلیات مختلف فردی، اجتماعی، روانی-جسمانی و شناختی- عاطفی میباشد. با توجه به تعریف، نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد. از مهمترین نکاتی که در این زمینه مطرح است، چگونگی حصول نشاط، تقویت آن وعوامل تاثیر گذار بر دستیابی به این نیاز حیاتی است. داشتن شادی و خلق و خوی خوب پیامدهای کاربردی و عملی در زندگی و عملکرد شغلی فرد دارد. فعالیت فرد را بر می انگیزد، بر آگاهی او می افزاید، خلاقیت وی را تقویت میکند و روابط اجتماعی وی را تسهیل مینماید، شادی و آرامش روحی زمینه های باروری خرد و اندیشه را بوجود می آورد (14). پژوهشها نشان می دهد که عزت نفس و تعارض از جمله عوامل تاثیر گذار بر این پدیده روانی می باشد. عزت نفس ارزیابی کلی از ارزش هر فرد بوده و میزان آگاهی افراد از توانایی، اهمیت و ارزشمند بودن آنها بر اساس تجربیات گذشته محسوب میشود. عزت نفس کاری، سطح خود آگاهی شخص را برای انجام وظایف نشان میدهد. افراد برای وظایفی که غالبا انجام میدهند یا وظایفی که برای زندگی آنان دارای اهمیت است، سطوح مختلفی از عزت نفس را بدست می آورند. معمولا کارکنانی که دارای عزت نفس کاری بالایی هستند، در مقایسه با افرادی که عزت نفس کاری کمتری دارند بهتر کار میکنند و از شغلشان راضی تر هستند (15). افراد شاد دارای عزت نفس بالا، روابط دوستانه محکم و اعتقادات مذهبی معنادار هستند (16). رابطه بین عزت نفس و نشاط به حدی است که وارت[9](2001) عزت نفس را اساسی ترین عامل نشاط می داند و ویلسون[10](1967) گزارش کرده است که عزت نفس یکی از مهمترین پیش بینی کننده های شادی است. اهمیت عزت نفس در ایجاد نشاط به حدی است که برخی از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسی شادی، از جمله آرجیل[11] (2001) آن را جزء جدایی ناپذیر نشاط میدانند. شباهت زیاد پرسشنامه های سنجش شادی و پرسشنامه های سنجش عزت نفس گواهی بر این ادعاست (17). تعارض فراگردی است که در آن یک طرف در می یابد که منافع وی با مخالفت یا واکنش منفی طرف دیگر مواجه گردیده است. تعارض از دیدگاه تامپسون عبارت است از هر رفتاری است که از سوی اعضای یک سازمان به منظور مخالفت با سایر اعضا ابراز می شود تعارض نام دارد (18). تعارض جنبه اجتناب ناپذیر زندگی روزمره انسان هاست. فراگیری راهبردهای مدیریت تعارض، برای بهبود انطباق و بهره گیری از این تغیرات و تحولات یک سرمایه گذاری حیاتی برای فرد، خانواده و سازمان محسوب میشود (19). با توجه به گستردگی ورزش در سراسر کشور و تدوین برنامه هایی از قبیل: کمک به بهبود زندگی، تامین، تقویت، سلامت، نشاط و توانمندیهای دبیران ورزش، کمک به آمادگی جسمانی و روحی آنها، افزایش سطح سلامت جسمی و روحی و فراهم نمودن زمینه مناسب جهت شکوفا شدن استعداد های بالقوه و ارتقاء عزت نفس آنها و درک راهبردهای مدیریت تعارض، پرداختن به مباحث مهم مدیریت و روانشناسی ورزش از اهمیت قابل توجه ای برخوردار می باشد (20). سه متغیر نشاط، عزت نفس، تعارض در دبیران ورزش نقش بسزایی دارد از قبیل: نشاط باعث افزایش توانایی دبیران برای کار بیشتر می شود، همچنین کار گروهی در سازمان را بهبود می بخشد.ایجاد نگرش مثبت، انعطاف -پذیری و خلاقیت در محیط کار، افزایش صمیمیت و حسن عزت نفس و تسهیل ارتباطات بین کارکنان و افزایش یادگیری می شود. عزت نفس باعث می شود همه افراد, صرف نظر از سن, جنسیت, زمینه فرهنگی, جهت و نوع کاری که در زندگی دارند, نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت بررسی های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود, نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند (21). راهبردهای تعارض باعث کیفیت تصمیمات یا راه حلها را در دبیران ورزش بهبود ببخشد، موجب ابتکار عمل، نوآوری و خلاقیت در بین دبیران ورزش شود، مایه کنجکاوی و تشدید علاقه اعضای گروه به یکدیگر شود، موجب حل مسائل و کاهش فشارهای روانی و تنشهای درون فردی در بین افراد شود (22). با توجه به تعاریف و مفاهیم ارائه شده ، در این تحقیق سعی شده است رابطه تعارض و عزت نفس و نشاط که از عوامل موثر بر بازدهی و کارایی نیروی انسانی (21 و 22) و دبیران آموزش و پرورش هستند، مورد بررسی قرار گیرد .
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق رفتار و احساسات و نگرش دبیران بصورت مستقیم و غیر مستقیم سازنده شخصیت دانش آموزان است. خصوصاً دبیران ورزش بخاطر ماهیت درس تربیت بدنی رابطه صمیمانه تری با دانش آموزان دارند. با توجه به اینکه برخی از این دانش آموزان در آینده عهده دار مسئولیت های مهم در جامعه هستند، ، لذا شناخت برخی از مقوله های مهم شخصیتی از جمله تعارض نقش، عزت نفس و نشاط در میان این قشر فرهیخته جامعه باعث می شود برای بهبود این امور و یا گسترش آنها اقدامات لازم از طریق مدیریت مربوطه انجام شود، تا در نهایت اثرات مثبت احتمالی این نگرش و اقدامات جدید را در دبیران ورزش و در آینده ای نزدیک مشاهده کنیم.
1-4. اهداف این پژوهش: 1-4-1. هدف اصلی:. تعیین میزان رابطه مدیریت تعارض و سطوح عزت نفس با میزان نشاط در دبیران ورزش شهرستان ساری. 1-4-2. اهداف جانبی:
1-5. فرضیات پژوهش
1-6- محدودیت های تحقیق 1-6-1. محدودیتهای خارج از کنترل محقق:
1-6-2. حدودپژوهش:
1-7. تعریف واژه ها و اصطلاحات: 1-7-1. واژه های نظری
1-7-2. واژه های عملیاتی دبیران ورزش: افرادی که با حکم استخدام رسمی در سال تحصیلی 90-89 در آموزش و پرورش شهرستان ساری و با عنوان دبیر مشغول کار بوده و تربیت بدنی تدریس می کنند. عزت نفس: سوالات از پرسشنامه روزنبرگ گرفته شده است. تعارض: از پرسشنامه استاندارد شده مدیریت تعارض پوتنام استفاده شده است. نشاط: سوالات از پرسشنامه آکسفورد گرفته شده است. 2-1. مقدمه آموزش و پرورش اصلی ترین ارگان تعلیم و تربیت کشور است. معلمان به عنوان اصلی ترین نیروی انسانی تاثیر گذار بر دانش آموزان در تربیت محسوب می شوند. با توجه به تعریف، نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد. از مهمترین نکاتی که در این زمینه مطرح است، چگونگی حصول شادمانی، تقویت آن وعوامل تاثیر گذار بر دستیابی به این نیاز حیاتی است. پژوهشها نشان میدهد که عزت نفس و تعارض نقش از جمله عوامل تاثیر گذار بر این پدیده روانی میباشد. 2-2. مفاهیم 2-2-1. عزت نفس عزت نفس عبارتست ازیک قضاوت شخصی درمورد با ارزش بودن یا بی ارزش بودن ،قبولی یا عدم قبولی خود که درنگرش اومتظاهرمیشودیا به تعبیری ” انتظارات /موفقیتها=عزت نفس ” ما علاوه بر “خودواقعی ” یک “خود ایده آل ” نیز داریم .که تصویری از شخصی است که فرد می خواهد باشد،البته نه بصورتی غیر قابل دسترس ،بلکه بصورت آرزویی دست یافتنی و دارای ویژگیهای مشخص. هنگامی که تصور فرد ازخود وخودایده آل باهم هماهنگ وبه هم نزدیک باشد،احترام به خود مثبت خواهد بود و فردازعزت نفس بالایی برخورداراست وبالعکس.(26) عزت نفس ارزیابی مداوم و قضاوت او نسبت به خود می باشد مازلو از عزت نفس به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان یاد می کند، او در سلسله مراتب نیازهای خود، عزت نفس را پس از نیاز به عشق و تعلق قرار داده است و اعتقاد دارد که برای رسیدن به مراحل بعدی نیاز ها، لازم است تا نیاز به عزت نفس فرد ارضا شود. از نظر او هر فرد نیاز دارد که مورد احترام خود و دیگران واقع شود.(27) ویلیام جیمز از جمله کسانی بود که برای نخستین بار در کتاب اصول روان شناسی خود بر ضرورت عزت نفس و اینکه عزت نفس تعیین کننده شکل های متعدد در رفتار آدمی می باشد, تاکید کرده است . همزمان با ویلیام جیمز, جامعه شناسان مختلفی از جمله کولی[12] اظهاراتی کرده و آن را یک نیاز حیات بخش آدمی توصیف نمود. هر چند محققانی مانند گلدشتاین, مای[13], آنگلیال[14] و بوهلر[15] مطالعاتی در این مورد انجام داده اند. اما قبل از رویکرد روانی – اجتماعی مطالعات منظم و سیستماتیک در مورد عزت نفس انجام نشده است, در واقع با پیدایش رویکرد روانی- اجتماعی مختلفی محققانی مانند هورنای, فروم و سالویان مطالعات نظامداری درباره عزت نفس ارائه داده اند. اما توج وارسی ها درباره عزت نفس و اینکه عزت به عنوان یک سازه شخصیتی قلمداد گردد, در نظریه انسان گرایانی مانند راجرز و مزلو مشاهده می شود. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار, احساس ها, عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی می شود: می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم, احساس می کنیم که شخصی خو ب باید یا بد هستیم, خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت ارزیابی و تجربه ای که از خهویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمد بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (28) عزت نفس از “خود پنداره” متفاوت است. خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگی هایی است که فرد برای توصیف خویشتن به کار می برد. یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب. علاقه مند به داستان های علمی, دوست حسین, دارای ۳۵ کیلو وزن و دانش آموز نسبتاً خوبی بداند – که اینها محتوای خود پنداره را تشکیل می دهد . اما عزت نفس عبارت است از ارزش که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد صفات و ویژگی هایی که در او هست, ناشی می شود. اگر نزدیک کودک دانش آموز ممتاز بودن ارزش زیادی داشته باشد ولی خودش دانش آموزی متوسط یا ضعیف باشد، وی از پایین بودن عزت نفس خود رنج می برد. با این وجود, ممکن است توانایی بدنی و محبوبیت همین کودک در همسالانش بیشتر از توانایی تحصیلی اش باشد.حال اگر او در هر دو زمینه ممتاز باشد, عزت نفسش بالا خواهد بود. پس عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزش های ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می شود. می توان نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد “خود ادراک شده[16]“و “خود ایده آل[17]” مورد آزمایش قرار داد. خود ادراک شده همان خود پنداره است؛ یعنی یک دیدگاه عینی درباره مهارت ها, صفات و عبارت از تصوری است که فرد دوستی دارد از خود داشته باشد که لزوماً پوچ و بی معنی نیست (مثال: من دوست دارم شاگرد اول باشم, یا دوست دارم یک ستاره مشهور سینما باشم), بلکه تمایل صادقانه برای داشتن نگرش ها و اسناد خاصی است. زمانی که خود ادراک شده خود ایده آل با هم همتراز باشند, فرد از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود. برای مثال کودکی که پیشرفت تحصیلی درخور توجهی دارد و برای صفات و ویژگی های واقعی خود ارزش مثبتی قائل است برعکس کودکی که خود ایده آل او این است که آدم مشهوری باشد، ولی در واقع دوستان انگشت شماری دارد و از عزت نفس پایین برخوردار خو.اهد بود. وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد (29). از عزت نفس “بالا و پایین” چه چیز استنباط می شود؟ عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است, یعنی دیدگاهی که بطور واقع گرایانه کمبودها و نقاط مختلف ضعف را در بر می گیرد ولی نه به آن شدتی که منجر به انتقاد شدید از فرد شود. شخصی که از عزت نفس برخوردار است خودش را به گونه مثبتی ارزشیابی کرده برخورد مناسبی نسبت به نظریات مثبت خود و دیگران دارد. در مقابل کسی که به عزت نفس پایین مبتلا است اغلب نوعی نگرش مثبت مصنوعی نسبتا به دنیا دارد و در نا امیدی تلاش می کند تا به دیگران و خودش نشان دهد که او شخصی لایق است و یا ممکن است به درون خویش انزوا گزیند و ار ارتباط با دیگرانی که از آنها می ترسد, اجتناب نماید. شخص مبتلا به عزت نفس پایین اساساً فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک کرده است, خود پنداره و به تبع آن عزت نفس بر اساس ترکیبی از مسایل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است, به عنوان مثال یک کودک تجاربی را که در زمینه های ورزشی, آموزشگاهی و دوست یابی داشته و در آنها به موفقیت نایل شده است بیان می کند. عزت نفس این کودک به اهمیتی که او برای هر کدام از موارد نام برده قائل است بستگی دارد. اصولاً اگر کودک زمینه هایی که در آنها فعالیت داشته است, با ارزش بداند, عزت نفس کلی او بالا خواهد بود, در حالی که اگر وی آن زمینه ها را بی ارزش بداند, عقاید منفی در مورد خودش خواهد داشت. بعضی افراد برای توانایی ها یا ظرفیت های خوبی که دارند ارزش قائل نیستند و در مقابل برای آنچه که فاقد آن هستند ویا به نسبت کمتری از آن برخوردارند ارزش فراوانی قائل می شوند .روشن است که این گونه افراد مشکلات بیشتری در ارتباط با عزت نفس کلی خواهند داشت(30).
همه افراد, صرف نظر از سن, جنسیت, زمینه فرهنگی, جهت و نوع کاری که در زندگی دارند, نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت بررسی های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود, نیازهای گسترده تر نظیر نیاز به آفریدن پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می ماند. بخاطر می آورید وفتی که کسی کارتان را تحسین می کند یا وقتی که طرحی را به نحو خوبی به پایان می رسانید, چه احساس خوشی به شما دست می دهد. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند, معمولاً احساس خوبی نیز به زندگی دارند. آنا ن می توانند با اطمینان با مشکلات و مسولیت های زندگی مواجه شوند و از عهده آنها بر آیند (31). اکثر نظریه های روان شناختی کلاسیک و معاصر, بر این عقیده متفق هستند که همه افراد, نیاز فزاینده ای به عزت نفس دارند. در واقع از زمانیکه ویلیام جیمز کتاب اصول روان شناسی خود را منتشر کرد تا جدیدترین مطالعات تجربی که امروزه درباره عزت نفس انجام می پذیرد که عزت نفس تعیین کننده مشکل های متعدد رفتار آدمی می باشد, تحقیقات جدید درباره اهمیت عزت نفس, به تدوین تئوری های مهار کننده وحشت انجامیده است (گرینبرگ[18] و سولمن[19]). تئوری های مهار کننده وحشت تا حدودی بر اساس تحقیقات ارنس بیکر[20] نضج گرفت. این تئوری بیان می کند که عزت نفس یکی از جنبه های شخصیتی آدمی است که در دنیای ذهنی فرد, از ارزش بالایی برخوردار است و افراد عزت نفس را بوسیله پایدار سازی مفهوم واقعیت نگه می دارند و به وسیله درونی کردن ارزش ها که توصیف کننده نقطه نظرشان است, زندگی می کنند. این تئوری بیان می کند که هر فرد آدمی, نیاز فزاینده ای به عزت نفس دارد. چرا که عزت نفس هسته مرکزی جنبه های روان شناختی آدمی است و او را از اضطراب محافظت می نماید و او را نسبت به آسیب پذیری و فنا پذیری آگاه می گرداند. نقش محوری عزت نفس در محافظت فرد از اضطراب در تعامل های اولیه فرد با والدین مدرسه, دوستان و اجتماع رئیسه دارد. در سالهای اولیه زندگی, تحقق نیازها, محبت و محافظت والدین مبنای اولیه عزت نفس کودکان و بتدریج که استانداردهای خوب و اندیشه والدین, درونی می شوند و احساسات ایمنی و امنیت در رابطه با آن شکل می گیرند, عزت نفس واجد بنیان و اساس محکمی می گردد. در چنین مواقعی عزت نفس شخص, او را از اضطراب محافظت می نماید و امنیت خاطر او را فراهم می آورد (32). از آنجا که عزت نفس فرد زمینه و اساس ادراک وی از تجارب زندگی را فراهم می سازد, دارای ارزش ویژه ای است. شایستگی عاطفی – اجتماعی که از خود ارزیابی مثبت منتج می شود, می تواند به عنوان سپر یا نیرویی در مقابل مشکلات خطیر آینده به نوجوان کمک کند. شاهد این مدعا, راهنمایی تشخیص و آماری بیماری های روانی[21] انجمن روان پزشکان امریکا, است که از عزت نفس پایین به عنوان نشانگان مرضی چند اختلال نوجوانی نام برده است. دو مثال متفاوت از این اختلال, کمبود توجه است که با بی توجهی و تکانه ای بودن مشخص می شود و دیگری اختلال اجتنابی, شکل شدیدی از اضطراب اجتماعی است (بیانگر, ۱۳۸۰). بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آن که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود, با پیشرفت تحصیلی نیز مرتبط است. محققان بسیازی دزیافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد. خلاصه اینکه عزت نفس یک حنبه مهم در کار کرد یا کنش کلی فرد است و یا زمینه های دیگر چون سلامت روانی – اجتماعی و عملکرد تحصیلی وی در ارتباط است(33). 2-2-1-1. عوامل ایجاد کننده عزت نفس، معایب، مزایا – واکنش دیگران – مقایسه با دیگران – ایفای نقش اجتماعی -. نیاز به احساس ارزش وعزت نفس – همانند سازی باالگوها (26) راه های کسب عزت نفس – بندگی خداوند – شناخت هدف زندگی – اعتدال – شناخت هدف خلقت – بلند همتی و دانستن قدر خود – شناخت شرافت انسانی – دانستن قابلیت اصلی انسان و خود را به آن کمال رساندن – اظهار ذلت در برابر خداوند – به غیر خدا توجه نکردن – تواضع توانگران بر درویشان – دانستن آداب ارتباط با صاحب منصبان – بزرگ منشی مستمندان – تکبر فقران بر ثروتمندان – تکبر در برابر متکبر معایب عزت نفس
ترس و ناتوانی درجهت تغییر دادن دنیایتان ناشی از عزت نفس پایین است.
خشم و عصبانیت یک احساس طبیعی است اما اگر کسی به صورت غیرطبیعی عصبانی می شود یعنی عزت نفسش پایین است. وقتی که به خودتان زیاد فکر نمی کنید، با این کار به دیگران نشان می دهید که برای خودتان زیاد اهمیت قائل نیستید. به این شکل به خودتان آسیب می زنید و خشم و عصبانیت شکل می گیرد و خشم و عصبانیتتان فوران می کند. تعداد صفحه :107
[یکشنبه 1399-01-17] [ 12:06:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|