گروه مدیریت بازرگانی
عنوان:
بررسی رابطه هوش مالی و ریسکپذیری کارکنان (مطالعهی موردی: شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران)
پایان نامهارائه شده به مدیریت تحصیلات تکمیلی به عنوان بخشی از فعالیت های تحصیلی لازم برای اخذ درجه کارشناسی ارشد
در رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازرگانیداخلی
خردادماه 1392
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب |
عنوان |
صفحه |
چکیده |
فصل اول: کلیات |
1ـ1ـ مقدمه |
2 |
1ـ2ـ بیان مسأله |
3 |
1ـ3ـ اهمیت و ضرورت انجام تحقیق |
5 |
1ـ4ـ اهداف تحقیق |
7 |
1ـ5ـ چارچوب نظری تحقیق |
8 |
1ـ6ـ مدل عملیاتی |
15 |
1ـ7ـ فرضیات تحقیق |
15 |
1ـ8ـ متغیر های تحقیق |
16 |
1ـ9ـ قلمرو تحقیق |
16 |
1ـ10ـ تعریف واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی |
17 |
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق |
2ـ1ـ مقدمه |
19 |
2-2ـ هوش |
19 |
2ـ2ـ1ـ تعریف هوش |
20 |
2ـ2ـ2ـ انواع هوش |
21 |
2ـ3ـ عصب شناسی رفتار اقتصادی و مالی |
24 |
2ـ3ـ1ـ مقدمه ی علم اعصاب |
25 |
2ـ3ـ2ـ سه پاره ی مغز |
26 |
2ـ3ـ2ـ1ـ سیستم پاداش |
27 |
2ـ3ـ2ـ2ـ سیستم مراقب |
28 |
2ـ3ـ3ـ رویکردهای پژوهشی و روش های تحقیق |
30 |
2ـ3ـ4ـ عوامل موثر در تصمیم گیریهای مالی |
31 |
2ـ3ـ4ـ1ـ داروها و مخدرها |
32 |
2ـ3ـ4ـ2ـ حالتهای روانی و ویژگیهای زیستشناختی و شخصیتی |
33 |
2ـ3ـ4ـ3ـ اعتماد، اخلاق و دگرخواهی |
35 |
2ـ3ـ4ـ4ـ هیجان ها و هورمون تستسترون |
36 |
2ـ3ـ5ـ انتقادات وارد بر عصب شناسی اقتصاد |
38 |
2ـ4ـ روانشناسی پول |
38 |
2ـ5ـ علم مالی رفتاری |
44 |
2ـ6ـ روانشناسی بازار سرمایه |
46 |
2ـ7ـ هوش مالی |
47 |
2ـ8ـ مدلهای هوش مالی |
51 |
2ـ8ـ1ـ مدل هوش مالی داگ لننیک (2011) |
51 |
2ـ8ـ2ـ مدل هوش مالی رابرت کیوساکی (2008) |
51 |
2ـ2ـ ریسکپذیری |
57 |
2ـ2ـ1ـ تعریف ریسک |
57 |
2ـ2ـ2ـ منابع ریسک |
58 |
2ـ2ـ3ـ انواع ریسک |
59 |
2ـ2ـ4ـ تئوری مطلوبیت و ریسکگریزی |
61 |
2ـ2ـ5ـ ترجیحات ریسک |
63 |
2ـ2ـ6ـ ریسکپذیری |
64 |
2ـ2ـ7ـ مقیاس سنجش ریسکپذیری فاینالی پائول (2000) |
65 |
2ـ3ـ مورد مطالعهی تحقیق |
66 |
2ـ3ـ1ـ آشنایی با راه آهن |
66 |
2ـ3ـ2ـ امکانات راه آهن جمهوری اسلامی ایران |
67 |
2ـ4ـ پیشینهی تحقیق |
69 |
2ـ4ـ1ـ پیشینهی هوش مالی |
69 |
2ـ4ـ2ـ پیشینهی ریسکپذیری |
70 |
2ـ5ـ جمعبندی |
72 |
فصل سوم: روش اجرای تحقیق |
3ـ1ـ مقدمه |
74 |
3ـ2ـ روش تحقیق |
74 |
3ـ3ـ جامعه آماری |
74 |
3ـ4ـ نمونه آماری |
75 |
3ـ5ـ روش گردآوری داده ها |
75 |
3ـ6ـ تعیین روایی و پایایی پرسشنامه |
76 |
3ـ6ـ1ـ تعیین پایایی |
77 |
3ـ6ـ2ـ تعیین روایی |
78 |
3ـ7ـ روش های تجزیه و تحلیل |
79 |
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل دادهها |
4ـ1ـ مقدمه |
81 |
4ـ2ـ آمار توصیفی |
81 |
4ـ2ـ1ـ آمار توصیفی متغیرهای دموگرافیک |
81 |
4ـ2ـ2ـ آمار توصیفی متغیرهای تحقیق |
84 |
4ـ3ـ آمار استنباطی |
87 |
4ـ3ـ1ـ آزمون نرمال بودن توزیع نمونه |
87 |
4ـ3ـ2ـ آزمون فرضیات تحقیق |
88 |
4ـ3ـ2ـ1ـ آزمون فرضیه اصلی |
88 |
4ـ3ـ2ـ2ـ آزمون فرضیه فرعی اول |
89 |
4ـ3ـ2ـ3ـ آزمون فرضیه فرعی دوم |
90 |
4ـ3ـ2ـ4ـ آزمون فرضیه فرعی سوم |
91 |
4ـ3ـ2ـ5ـ آزمون فرضیه فرعی چهارم |
92 |
4ـ3ـ2ـ6ـ آزمون فرضیه فرعی پنجم |
93 |
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات |
5ـ1ـ مقدمه |
95 |
5ـ2ـ یادآوری خطوط اصلی روش علمی پژوهش |
96 |
5ـ3ـ معرفی دستاوردهای نوین پژوهش |
97 |
5ـ4ـ ارائه پیشنهادات عملی |
97 |
5ـ4ـ1ـ پیشنهادات منتج از فرضیات |
98 |
5ـ4ـ2ـ پیشنهاداتی برای محققین آتی |
102 |
5ـ5ـ محدودیت های تحقیق |
103 |
منابع و مآخذ |
منابع |
106 |
پیوست |
110 |
فهرست جداول |
عنوان |
صفحه |
جدول3ـ1: تعداد کارکنان و نمونهی انتخابی |
75 |
جدول 3ـ2: سؤالات پرسشنامه ریسکپذیری فاینالی پائول (2000) به تفکیک متغیرها |
76 |
جدول 3ـ3: سؤالات پرسشنامه هوش مالی رابرت کیوساکی (2008) تفکیک متغیرها |
76 |
جدول3ـ4: مقادیر آلفای کرونباخ ابعاد هوش مالی |
77 |
جدول3ـ5: مقادیر آلفای کرونباخ ابعاد ریسکپذیری |
77 |
جدول4ـ1: آمار توصیفی سن |
82 |
جدول4ـ2: جدول فراوانی جنسیت |
82 |
جدول4ـ3: جدول فراوانی تحصیلات |
83 |
جدول4ـ4: آمار توصیفی سابقه خدمت پاسخ دهندگان |
84 |
جدول4ـ5: آمار توصیفی هوش مالی |
84 |
جدول4ـ6: جدول فراوانی هوش مالی
|
85 |
جدول4ـ7: آمار توصیفی ریسکپذیری |
86 |
جدول4ـ8: جدول فراوانی ریسکپذیری |
86 |
جدول4ـ9: نتایج حاصل از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف |
88 |
جدول 4ـ10: ضریب همبستگی بین هوش مالی و ریسکپذیری |
89 |
جدول 4ـ11: ضریب همبستگی بین بیشتر پول درآوردن و ریسکپذیری |
90 |
جدول 4ـ12: ضریب همبستگی بین قابلیت حفظ پول خود و ریسکپذیری |
91 |
جدول 4ـ13: ضریب همبستگی بین بودجهبندی پول خود و ریسکپذیری |
91 |
جدول 4ـ14: ضریب همبستگی بین تقویت پول خود و ریسکپذیری |
92 |
جدول 4ـ15: ضریب همبستگی بین بهبود اطلاعات مالی خود و ریسکپذیری |
93 |
فهرست اشکال و نمودارها |
عنوان |
صفحه |
شکل1ـ1: مدل هوش مالی (اقتباس از رابرت کیوساکی، 2008) |
13 |
شکل1ـ2: مدل عملیاتی تحقیق (منبع: ساخته محقق، اقتباس از رابرت کیوساکی، 2008) |
15 |
شکل2ـ1: چهارراه پول سازی (منبع: کیوساکی، 2008) |
48 |
شکل2ـ2: مدل هوش مالی (اقتباس از کیوساکی،2008) |
56 |
شکل2ـ3: انواع ریسک (منبع: مناجاتی، 1390: 312) |
60 |
شکل2ـ4: تئوری مطلوبیت و ریسکگریزی (منبع: تهرانی، 1387: ص 296) |
62 |
شکل2ـ5: رابطهی ریسک و بازده (منبع: تهرانی، 1387: 298) |
63 |
شکل2ـ6: الگوهای رفتاری افراد مختلف نسبت به ریسک (منبع: بورس اوراق بهادار تهران، 1390: 220) |
63 |
نمودار4ـ1: نمودار هیستوگرام سن |
82 |
نمودار4ـ2: نمودار ستونی جنسیت |
82 |
نمودار4ـ3: نمودار ستونی تحصیلات |
83 |
نمودار4ـ4: نمودار هیستوگرام سابقه خدمت پاسخ دهندگان |
84 |
نمودار4ـ5: نمودار هیستوگرام هوش مالی |
84 |
نمودار4ـ6: نمودار توزیع فراوانی هوش مالی |
85 |
نمودار4ـ7: نمودار هیستوگرام ریسکپذیری |
86 |
نمودار4ـ8: نمودار توزیع فراوانی ریسکپذیری |
86 |
فصل اول:
کلیات تحقیق
1ـ1ـ مقدمه
همه ما با هم تفاوتهایی داریم. علایق و بیزاریهای متفاوتی داریم. نقاط ضعف و قوت متفواتی داریم. استعدادها و نبوغهای مختلفی داریم (کیوساکی، 1391: 37). در طی دهه اخیر اندیشمندان مالی سعی در تبیین و یافتن علل موارد خاص با کمک از سایر علوم همانند روانشناسی، علوم اجتماعی و فیزیک بودهاند. از اینرو حوزههای میان رشتهای تحت عناوین اقتصاد مالی، اقتصادسنجی مالی، ریاضیات مالی و نظریه تصمیمگیری شکل گرفته است. یکی از مطالعاتی که در این زمینه به سرعت گسترش یافت و تا حدودی توانست پدیدههای مذکور را تبیین کند ادغام نظریههای اقتصادی با نظریههای رایج روانشناسی بود که تحتعنوان”مالیهرفتاری[1]” مطرح شد. از بنیانگذاران این حوزه از دانش مالی، روانشناس مشهور دانیل کاهنمن[2] است که در سال 2001 به خاطر ارایه مدلهایی برای تبیین رفتار سرمایهگذاران، تحتشرایط عدم اطمینان، به دریافت جایزه نوبل اقتصادی نائل شد. در الگوی اقتصادی مالی سنتی فرض میشود که تصمیم گیرندگان کاملاً عقلایی عمل میکنند و همیشه به دنبال بیشینه کردن مطلوبیت مورد انتظار هستند.
در برخی از مدلهای مالیهرفتاری، عوامل، اعتقاداتی دارند که بهطور کامل صحیح نیستند. در برخی مدلها نیز، عوامل اعتقادات درستی دارند ولی انتخابهایی انجام می دهند که با بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار سازگار نیست. ارتباط علم مالی و سایر رشتههای علوم اجتماعی که بهعنوان روانشناسی مالی معروف شده است، به بررسی فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران و عکس العمل آنها نسبت به شرایط مختلف بازارهای مالی میپردازد و تأکید آن بیشتر به تأثیر شخصیت، فرهنگ و قضاوتهای سرمایهگذاران بر تصمیم گیری سرمایهگذاری است. روانشناسی مالی در واقع در مقابل “پارادایم”رفتارهای منطقی سرمایه گذاران مطرح شده که براساس و بنیان همه مدلهای مالی ارایه شده است.
تالر معتقد است گاهی اوقات برای یافتن پاسخی برای معماهای مالی تجربی ضروری است که این احتمال را بپذیریم که برخی از عاملها در اقتصاد گاهی بهطور کامل عقلایی رفتار نمیکنند که این، موضوع مالیهرفتاری است.
1ـ2ـ بیان مسأله
با علم به اینکه مغز ما سیستمی پیچیده[3] است، چگونه میتوانیم تصمیمات مالی هوشمندانهای تحت فشار[4] یا برای به دست آوردن یک فرصت عالی بگیریم؟ خوشبختانه میتوانیم شیوهای که مغز ما به موقعیتهای مالی واکنش نشان میدهد را تغییر دهیم. اگرچه سیستم ما طوری تنظیم شده است که به شیوهای رفتار کنیم که به دردسر مالی بیفتیم، اما مغزمان قابلیت ایجاد الگوهای واکنش و عادتهای جدید را دارد. تحقیقات عصب شناسی[5] اخیر حاکی از این است که مغز “تغییر پذیر[6]” است. تغییر پذیری عصبی[7] یعنی اینکه مغز می تواند تغییر کند. ما میتوانیم عادتهای جدیدی به وجود آوریم، به طوری که هنگام مواجهه با شرایط مالی چالش برانگیز، به شیوه هایی واکنش نشان دهیم که بیشترین و بلند مدت ترین منفعت مالی برایمان حاصل شود. با تمرین می توانیم واکنش های خاص خود را به شرایط مالی تغییر داده و واکنش های جدیدی را ایجاد می کنیم که بخش های منطقی مغزمان را به کار بیاندازد (هو[8]، 2011).
از دیگر سو، ریسک و بازده از مهم ترین مفاهیم سرمایهگذاری میباشند که همواره هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری کنار هم بوده و اساس تصمیم گیری را شکل می دهند. در منابع مختلف تعاریف گوناگونی از این دو واژه صورت گرفته است. در بیانی ساده می توان بازده را این گونه تعریف نمود: “هر سهم یا هر پرتفویی از سهام، اگر در فاصله خاصی از زمان خریداری، نگهداری و فروخته شود، بازده خاصی نصیب دارنده آن می نماید. این بازدهی، شامل تغییر قیمت و منافع حاصل از مالکیت است. اصطلاح “نرخ بازده” (یا نرخ عایدی) برای توصیف نرخ افزایش یا کاهش سرمایهگذاری در طول دوره نگهداری دارایی به کار می رود (راعی، 1383: 112). هم چنین در مباحث مربوط به تئوری های مالی و سرمایهگذاری، ریسک را به معنای “میزان اختلاف بازده واقعی یک سرمایهگذاری با بازده مورد انتظار آن ” تعریف می کنند (جونز، 1389: 16).
عملکرد مالی یک شرکت بارزترین جنبهی عملکرد آن میباشد و به نظر میرسد این مهم جز با داشتن کارمندانی با دانش بالا در زمینهی امور مالی حاصل نخواهد شد. به طبع هوش مالی افراد در عملکرد مالی شرکت مؤثر واقع خواهد شد چرا که طبق تحقیقات صورت پذیرفته هوش مالی افراد نقش مهمی در تصمیمگیری آنها در زمینهی مالی دارد. این چنین تصمیمگیریهایی بیتأثیر از میزان ریسکپذیری افراد نخواهد بود. معمولاً در اقتصاد و به ویژه در سرمایهگذاری فرض بر آن است که سرمایهگذاران منطقی عمل کرده، اطمینان را بر عدم اطمینان ترجیح داده و به عبارتی دیگر ریسک گریز میباشند. سرمایهگذاران منطقی و ریسک گریز در ازای قبول ریسک، انتظار دریافت بازده بیشتری دارند.
درجه ریسکپذیری یا ریسکگریزی، یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر رفتار افراد افراد به ویژه در بازارهای مالی است. ریسکپذیری را می توان “انجام هر گونه فعالیتی که دارای حداقل یک نتیجه مبهم و یا نامطمئن باشد” تعریف کرد. نتیجه مذکور ممکن است مثبت بوده و منفعتی را برای فرد به همراه داشته باشد و یا منفی بوده و فرد را با زیان مواجه سازد (فلاح شمس لیالستانی و همکاران، 1389).
با عنایت به مطالب فوق الذکر، سؤالی که در ذهن محقق خودنمایی می کند این است که آیا اساساً بین هوش مالی و ریسک پذیری رابطه ای وجود دارد؟
1ـ3ـ اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
به طور کلی میتوان موارد اهمیت و ضرورت انجام پژوهش حاضر را در موارد زیر برشمرد:
- افزایش تعهد و مسؤولیت پذیری کارکنان: با داشتن دانش، برنامه و آگاهی قوی مالی در شرکت، کارکنان احساس تعهد و مسؤولیت بیشتری خواهند کرد. کارمندان درک بهتری از بخش مربوط به خود، آنچه که سازمان تلاش می کند به آن دست یابد و چگونگی تأثیر بر نتایج به دست خواهند آورد (موریسون[9]، 2006).
- نیاز متخصصین یادگیری به هوش مالی: متخصصین یادگیری به هوش مالی برای مشارکت در جلسات برنامه ریزی استراتژیک نیاز دارند. هوش مالی یک توانایی ذاتی نیست که دارای آن باشید یا نباشید لذا حتی اگر هرگز علاقه ای به ریاضیات و اعداد نداشته باشید میتوانید در خود هوش مالی ایجاد کنید. در واقع این مجموعه ای از مهارت ها است که می توان و باید به وسیله آموزش متخصصین و کارکردن در محل کار آموخته شود. افرادی در بین ما وجود دارند که در آموزش و توسعه دارای توانایی ویژه ای هستند. بنابراین چرا نباید بتوانیم اعداد را در گوشه ای از تجارت برای حسابداری و امور مالی در نظر بگیریم؟ (موریسون، 2006).
- وجود رقابت سهمگین در شرکت ها: رقابت سهمگین است پس اگر تفکر هوش مالی را در کار یا کلاس خود برنگزینید به آسانی به حاشیه فرستاده خواهید شد. آیا می دانید وقتی CEO شما در مورد EBIT ( درآمد های پیش از بهره و مالیات)، EBITDA (درآمدهای پیش از بهره، مالیات، هزینه استهلاک و دارایی های نامشهود، درآمد هر سهم و جریان نقدینگی آزاد) صحبت می کنید معنایش چیست؟ آیا میتوانید یک تحلیل بازده سرمایه را توضیح دهید؟ آیا می دانید کار شما در شرکت بر روی نقدینگی و سود تأثیر دارد؟ اگر جواب به هر یک سه سؤال فوق الذکر منفی است ممکن است قادر به مشارکت کامل در جلسات برنامه ریزی استراتژیک نباشید. چگونه میتوانید بهترین تصمیمات را برای شرکتتان در صورتی اتخاذ کنید که به زبان مالی صحبت نکنید و بفهمید که عملکرد هایتان چه تأثیری بر روی ماحصل شرکت دارد؟ (موریسون، 2006).
- بهبود عملکرد کارکنان به وسیله هوش مالی: هوش مالی در ارزیابی این موضوع کمک می کند که آیا شرکتتان یا کارمندانتان یک موضوع در حال پیشرفت هستند یا نه. این موضوع این اطمینان را ایجاد می کند که میتواند به طور کامل در موفقیت مالی شرکتتان مشارکت داشته باشید و به شما مهارت های مفیدی می دهد که به موجب آن بتوانید هر کاری را که انجام می دهید و هر کاری را که به تجارتتان مربوط میشود انتقال دهید (موریسون، 2006).
- هوش مالی مهمترین هوش یا تنها هوش است. هوش مالی صرفاً نوعی هوش است که از آنجایی که همه ما در دنیایی از پول زندگی می کنیم به آن نیاز داریم. هوش مالی از تمام هوش های دیگر مهم تر است. پول مهمترین مسأله در زندگی نیست، با این حال، بسیاری از مسائلی را که برای شما و زندگی تان مهم هستند، تحت تأثیر قرار خواهد داد (کیوساکی، 1391: 37ـ38).
- برای افراد در حوزه های کسب و کار و سرمایهگذاری هوش مالی موردی اساسی به شمارمی رود، زیرا آنها پول هوششان را می خورند. در حوزه های کسب و کار بزرگ و سرمایهگذاری هرچه هوش مالی بالاتر باشد، درآمد بالاتر خواهد بود (کیوساکی، 1391: 42).
[1] – Behavioral finance
[2] – Daniel Kahneman
[3] – Wired
[4] – Under Duress
[5] – Neuroscience
[6] – Plastic
[7] – Neuroplasticity
[8]– Hoe