ج) فهم یا ادراک عاطفی [۸۱]: توانایی فهم عواطف و استفاده صریح و صادقانه، انعطاف پذیر و ابتکاری از عواطف، در موقعیتهای اجتماعی است، که در جهت حفظ انگیزه های مثبت برای رسیدن به اهداف به کار می‌رود(‌مایر و دیگران،۲۰۰۲ : ۱۰-۸).

 

توانایی درک عواطف پیچیده و آگاهی از علل آن‌ ها و چگونگی تغییر عواطف از یک حالت به حالت دیگر را درک عواطف می‌نامند. به کمک این آگاهی‌ها ما می‌توانیم بفهمیم که چه چیزی

 

موجب برانگیختن یا عدم برانگیختگی افراد یا گروه‌ها می‌شود و در نتیجه می‌توانیم همکاری بهتری را با دیگران برنامه‌ریزی کنیم(سیاروچی و همکاران،۱۳۸۳ : ۲۴۹).

 

د) تسهیل تفکر به وسیله عاطفه(کاربرد هوش عاطفی)[۸۲]: توانایی یکی کردن و داخل کردن احساسات در تجزیه و تحلیل، استدلال، حل مسأله و تصمیم‌گیری. کاربرد عواطف یعنی توانایی استفاده از عواطف در جهت کمک به کسب نتایج مطلوب، حل مسایل و استفاده از فرصت‌ها(همان منبع).

 

۲-۱-۷-۴- مفاهیم اساسی هوش عاطفی از نظر بار-آن

 

همان‌ طور که در مبحث تاریخچه هوش عاطفی گفته شد مدلی که بار-آن ‌در مورد این هوش ارائه داده است شامل پنج عامل ترکیبی و پانزده خرده مقیاس است که در قالب شکل ۲-۲ آورده شده است:

 

شکل ۲-۲ مدل هوش عاطفی بار- آن

 

 

کنترل تکانه‌ها

 

 

تحمل استرس

مدیت استرس

 

 

حل مسئله

 

 

واقعیت‌آزمایی

 

 

انعطاف پذیری

توان سازگاری

 

هوش عاطفی

 

 

شادکامی

 

 

خوش بینی

خلق و خوی عمومی

 

 

خود‌آگاهی ‌عاطفی

 

 

جرئت‌ورزی

 

 

حرمت ذات

 

 

خود شکوفایی

 

 

استقلال

مهارت‌های درون فردی

 

 

همدلی

 

 

روابط بین فردی

 

 

مسئولیت‌پذیری اجتماعی

مهارت‌های میان فردی

 

الف) مهارت‌های درون فردی[۸۳]:

 

– خود آگاهی عاطفی: توانایی تشخیص و درک احساسات.

 

– جرئت‌ورزی(قاطعیت و جسارت)[۸۴]: به معنای توانایی ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق خود به شیوه‌ای سازنده و غیر مخرب است.

 

– حرمت ذات[۸۵](عزت نفس): به معنای احترام به خویشتن و پذیرش خود به عنوان شخصی اساساً خوب است.

 

– خود شکوفایی[۸۶]: به توانایی شناخت و تحقق بخشیدن به استعداد‌های بالقوه خویشتن اشاره دارد.

 

– استقلال[۸۷]: عبارت است از خود‌فرمانی و خود‌کنترلی در تفکر و عمل و رهائی از وابستگی عاطفی.

 

ب) مهارت‌های میان فردی[۸۸]

 

– همدلی: عبارت است از توانایی آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران و حساس بودن به اینکه چرا، چگونه و چه چیزی را اینگونه، ‌به این طریق احساس می‌کنند.

 

– روابط بین فردی: ایجاد و حفظ روابط متقابل رضایت‌بخش،که صمیمیت و تعادل محبت از ویژگی‌های آن است.

 

– مسئولیت‌پذیری اجتماعی[۸۹]: نشان دادن خود به عنوان عضوی مؤثر و سازنده، در یک گروه اجتماعی است.

 

ج) توان سازگاری[۹۰]

 

– حل مسئله[۹۱]: به معنای قدرت شناخت و تعریف مشکلات، همچنین خلق و انجام راه‌حلهای بالقوه و مؤثر می‌باشد.

 

– واقعیت‌آزمایی[۹۲]: توانایی ارزیابی و مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی تجربه می‌شود.

 

– انعطاف پذیری[۹۳]: به معنای توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت‌ها و شرایط دائما در حال تغییر می‌باشد.

 

د) مدیرت استرس[۹۴]

 

– کنترل تکانه‌ها[۹۵]: توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه، سائق یا وسوسه های انجام عملی است.

 

– تحمل استرس[۹۶]: عبارت است از تحمل وقایع نامطلوب و موقعیت‌های استرس‌زا و ایستادگی در برابر بحران‌ها، از طریق سازگاری فعال و مثبت در برابر فشار.

 

ه) خلق و خوی عمومی[۹۷]

 

– شادکامی[۹۸]: این توانایی به معنای احساس رضایت از زندگی خویشتن و شادکردن خود و دیگران می‌باشد.

 

– خوش بینی[۹۹]: توانایی نگاه به جنبه‌های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات یا بد‌اقبالی است. (دهشیری، به نقل ازبار-ان و پارکر، ۱۳۸۱: ۵۲).

 

در زیر مؤلفه های معرفی شده این پژوهشگران به طور خلاصه نشان داده شده است:

 

جدول ۲-۴ خلاصه مدل‌های هوش عاطفی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بار – آن دانیل گولمن مایر و سالووی و کارسو

  • مهارت‌های درون فردی
  • خود آگاهی

برداشت و اظهار عاطفی ٭ مهارت‌های میان فردی خود مدیریتی تسهیل تفکر به وسیله عاطفه مدیرت استرس ٭آگاهی اجتماعی ٭فهم یا ادراک عاطفی توان سازگاری

  • مدیریت روابط
  • مدیریت یا تنظیم عواطف

خلق و خوی عمومی

در جدول فوق متغیرهای که معنای مشابهی داشته دارند با علامت‌های یکسان نشان داده شده است. همانند مؤلفه های آگاهی اجتماعی از دانیل گولمن و فهم یا ادراک عاطفی مایر و سالووی و دیوید کاروسو که مفهوم مشابهی هستند.

 

۲-۱-۸- مقیاس های هوش عاطفی

 

در طبقه بندی روش های اندازه گیری هوش عاطفی کاروسو طبق طبقه بندی مایر و سالووی بیان می‌کند که ابزارهای اندازه گیری توانایی محور هوش عاطفی، از روش های مبتنی بر عملکرد استفاده می‌کنند و در حالی که ابزارهای اندازه گیری مخلوط از روش های گزارش شخصی یا گزارش دیگران استفاده می‌کنند (کاروسو،۲۰۰۴). در واقع نوع اول اندازه گیری عینی[۱۰۰] و نوع دوم اندازه گیری ذهنی[۱۰۱] است. ‌به این معنی که مدل های توانایی محور تلاش می‌کنند تا معیارهای اندازه گیریشان مبتنی بر سؤال ها یا آزمون هایی باشد که یک جواب صحیح مستقل از نظر فرد پاسخ دهنده دارند. در حالی که مدل های مختلط، نظر خود فرد پاسخ دهنده و (در بعضی روش ها) اطرافیانش را معیار قرار می‌دهند.

 

این طبقه بندی بر اساس تفاوت در نحوه اندازه گیری هوش عاطفی توسط پترایدس و فارنهام (۲۰۰۰) ارائه شد. آن ها مفهومی را که توسط مدل مایر و سالووی و روش اندازه گیری عینی بررسی می شد را هوش عاطفی توانایی محور[۱۰۲] و مفهومی که توسط روش های نظرسنجی از خود فرد بررسی می شد را هوش عاطفی خصیصه محور[۱۰۳] نامیدند(پترایدس و فارنهام، ۲۰۰۱: ۱۲۴) و این دو نوع هوش عاطفی را دو سازه کاملاً متمایز دانستند.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1401-09-21] [ 08:08:00 ب.ظ ]